چگونه در خصوص کتابها و مقالات دیگران فکر نوشته بنویسیم.
پس از مطالعه فایل پاورپوینت، برای شناخت بیشتر از این روش دو نمونه در ادامه آورده شده است. نمونه ترجمهایی و نمونهای از کار خودم.
1- فکر نوشت در خصوص مطلبی در مورد رشد دیجیتالی کودکان (ترجمه)
Tapscott, D. (1998). The N-Gen Mind: Part I. in D. Tapscott, Growing up digital. NY: McGraw Hill.
تاپ اسکات در فصل ذهن N-Gen، چند دلیل ارایه میکند که چرا رشد دیجیتالی کودکان سودمند است. نوع نگاه این دیدگاه به اینترنت و فناوری رایانه در ارتباط با کودکان بسیار آرمانگرایانه است. فکر میکنم که چندین تاثیرات منفی احتمالی این فناوری در این کتاب نادیده گرفته شده است. تاپ اسکات همچنین فراموش میکند که به پدر و مادران و آموزگاران این کودکان درباره خطرات احتمالی این نوآوریها هشدار دهد. این فناوری همان طور که در این کتاب بیان شده است میتواند سودهای مثبتی برای کودکان داشته باشد اما تاثیرات منفی آن نیز بسیار شدید است که در کتاب نادیده گرفته شده است.
در برداشت دوم از N-Gen در کتاب بیان شده است که رایانهها به ما کمک میکنند که نسل کنجاوی پرورش دهیم. اگر بخواهیم از ضربالمثل قدیمی استفاده کنیم،کنجکاوی گربه را به کشتن داد. کودکان به طور طبیعی کنجکاو هستند که چیز خوبی است اما کنجاوی لجامگسیخته در اینترنت میتواند پیامدهای منفی داشته باشد. هیچگونه مقررات و یا کنترلی بر اطلاعات اینترنت وجود ندارد. بنابراین بر عهده پدر و مادران است که کنجکاوی کودکان خود را محدود کنند. پدر و مادر باید نقش فعالتر در جستجوهای کودکان خود در اینترنت داشته باشند. تاپ اسکات همچنین بیان میکند که کودکان بیشتر خود اتکا و مستقل هستند. دوباره تاکید میشود که این بد نیست. به هر حال هنگامی که دانش زیاد کودکان از رایانه و اینترنت با رفتار مثبت و مستقلانه آنها ترکیب شود، زمینه دردسر آماده میشود. بیشتر کودکان که بیش از پدر و مادر خود با رایانه و اینترنت اشنا هستند تصور میکنند که پدر و مادر چیزی از رایانه و اینترنت، اخلاق، اصول اخلاقی و امنیت نمیدانند. این کودکان ممکن است هشدار پدر و مادر خود درباره رایانه را فراموش کنند و به آنها بیتوجه باشند. اگر پدر و مادر ناآشنا به کودک خود بگوید که با کسانی که در اینترنت گفتگو میکنند دیدار نکنند و نشانی به انها ندهند،کودک ممکن است فکر کند که پدر و مادر چیزی درباره قوانین استفاده از اینترنت نمیدانند و در نتیجه به قوانین آنها بیتوجه میشوند. بیشتر کودکان به توصیههای غریبههای با تجربه که در اتاق گفتگو به آنها میگویند ارزش میگذارند و توجه میکنند اما به پدر و مادر خود گوش نمیکنند. وقتی که پدر و مادر با رایانه اشنا نباشد،کودکان برای راهنمایی به دنبال همتایان و یا افراد دیگر در اینترنت میروند.
تاپ اسکات همچنین بر سودمندی که اینترنت و ارتباط همتایان بر کودکان دارند تاکید میکند.کودکان معلول در هنگام کار با اینترنت احساس بهتری دارند. زیرا کسی آنها را نمیبیند و در اتاق گفتگو درباره آنها پیشداوری نمیشود. به هر حال سود آن برای عزت نفس هنگامی است که در حال گفتگو هستند. تنها پیوستن و خواندن پیامهای دیگران کافی نیست. همچنین تورکل و پاپ اسکات باور دارند هنگامی که کودکان هویتهای تازه برمیگزینند خطری ندارد در حقیقت برای آنها سودمند است. من خودم دلایل آن را مشاهده کردهام. تورکل دلایلی ارایه میکند که چگونه اختلالات چند شخصیتی از حوادث دردناک در کودکی به وجود میآیند. اگر چه کودک ممکن است از جعل هویتهای گوناگون به این اختلال دچارنشوند اما ممکن است به روشهای ناشناخته بر آنها تاثیر داشته باشند. چه اتفاقی میافتد اگر کودک به هویت برخط خود وابسته شود و در هنگام قطع ارتباط با خود به همراه داشته باشد؟ از دست دادن آن هویت چه آسیبهایی بر کودک دارد آیا عزت نفس افزایش خواهد داشت و چقدر زود هویت تازه را می پذیرند. فکر میکنم تاثیرات زیانباری وجود دارد که میتواند از چند شخصیتی به وجود آید.
2- فکر نوشت در خصوص مقالهایی در باب اخلاق پژوهشی
غلامی، علیرضا (1391). اصول و مبانی اخلاق پژوهش و پژوهشگری، فصلنامه دانش انتظامی کرمانشاه، شماره 11، صص 87-108.
دراین مقاله اخلاق پژوهش به دو قسم، خود پژوهش و دیگر پژوهشگر، تقسیمبندی شده است. این امر نشان میدهد در برخی موارد خود پژوهش فارغ از اینکه پژوهشگرش کیست میتواند اخلاقی و یا غیراخلاقی باشد که من با این نوع تقسیمبندی که البته به طور غیرمستقیم و پنهان در کتاب مطرح شده است توافق کامل دارم. همچنین در خصوص اخلاق پژوهشگر آنچه به خوبی به آن اشاره شده است این است که گاه به دلیل ناآگاهی و عدم شناخت، اخلاق پژوهش رعایت نمیشود؛ در این خصوص با نویسنده مقاله هم عقیده هستم که باید اخلاق پژوهش و مصادق جزئی آن موشکافه مورد بررسی قرار گیرد؛ در نهایت یافتههای این مطالعات باید به خوبی اطلاعرسانی شده و در صدر برنامههای آموزشی روش تحقیق قرار گیرد.
غیراخلاقی بودن پژوهش فارغ از پژوهشگر، زمانی به وقوع میپیوندد که مسئلهایی به واسطه انجام پژوهش مورد توجه قرار نگیرد؛ به عبارت دیگر لزومی به انجام پژوهش نباشد. صحبت جلسه قبلی استاد (سرکار خانم دکتر فراهانی) را در اینجا به یاد میآورم که در زمانی که پیشنهاد نوشتن کتابی در خصوص روش تحقیق به او داده شده بود با پاسخ منفیاش روبه رو شد؛ ایشان به پیشنهاد کننده گفتند که چه لزومی دارد که با این همه کتاب روش تحقیق، کتابی جدید نوشته شود؛ مگر آنکه حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد.
به نظرم بهتر بود نویسنده اخلاق پژوهشگر را به دو قسم تقسیم میکرد. در قسم اول موارد بدیهی اخلاق پژوهش را میآورد و در قسم دیگر موارد و نکات اخلاقیای که امروزه در عصر اطلاعات و جهانی شدن مطرح است. در خصوص بدیهات اخلاق پژوهشگر رعایت آسایش روحی و جسمی آزمودنیها در تحقیقات آزمایشی به عنوان یکی از بدیهات محسوب میشود. اما مواردی که علاقه داشتم نویسنده به جزئیات و مصادیق به آن ورود داشته باشد و به صرف بیانکلیات اکتفا نکند مواردی است که نظرات متفاوتی در مورد آن وجود دارد و بیشترین مبحث تولیدات علمی ناصواب هم در اینگونه موارد به وقوع میپیوندد. مواردی همچون رعایت امانت (رعایت حقوق مولفان، توجه به کارهای قبلی و ...) و صداقت (شخصی نکردن تحقیق، عدم اجازه دادن به پیشدارویها در فرایند تحقیق و ...). متاسفانه در این مقاله کلیاتی به صورت تیتروار به آن اشاره شده و به صورت مصداقی ورود پیدا نکرده است.
سئوالاتی که با پایان این مقاله کماکان در ذهن من باقی مانده است و لازم است مطالعات تکمیلی در این خصوص داشته باشم مبحث اخلاق و شیوه استاددهی به صورت مصداقی است. برای نمونه آیا تحقیقاتی که امروزه به صورت کپی و پست انجام میشود، اخلاقی است؟ مبحث صداقت و امانت (به عنوان ارزشهای اخلاقی) چگونه در این نوع تحقیقات باید نمود پیدا کند و... .